رشد شخصیت به کودک میآموزد که طرز فکر درست را برای رسیدن به اهداف نهایی خود در زندگی پرورش دهند. تمرکز را تقویت میکند و اثربخشی آنها را بهبود میبخشد. این به آنها احساس بهتری از اولویتبندی وظایف خود و انجام موثر آنها برای دستیابی به نتایج مطلوب میدهد.
در فرایند رشد و تکامل شخصیت کودک چندین عوامل موثرند. تاثیری که هر کدام از این عوامل بر رشد شخصیت کودک میگذارد به میزان توانایی کودک در درک این عوامل دارد. در این مقاله به عواملی که در رشد شخصیت کودک تاثیر گذار هستند میپردازیم.
در مورد سبکهای فرزندپروری بیشتر بدانید.
هورمونهای غدد درون ریز به کنترل خلق و خو، رشد و تکامل، نحوه عملکرد اندامهای کودک، متابولیسم و تولید مثل کمک میکنند. سیستم غدد درون ریز میزان ترشح هر هورمون را تنظیم میکند و میتواند به سطح هورمون های موجود در خون یا به سطوح دیگر مواد در خون مانند کلسیم بستگی داشته باشد.
سیستم غدد درونریز در کودکان مانند سیستم عصبی، مواد شیمیایی (هورمون) را تولید میکند که در بین بسیاری از سیستمهای بدن تنظیم و ارتباط برقرار میکند. هورمون بیش از حد کم یا زیاد میتواند باعث شود بدن کودک از تعادل خارج شده و منجر به مشکلات سلامتی و رشد او شود. یکی از دلایل غیر طبیعی بودن قد کودک ممکن است در اثر اختلالات غدد درونریز باشد، مانند ترشح خیلی کم هورمون رشد یا هورمون تیروئید و یا بیماری کوشینگ.
وراثت ابزار اولیه شخصیت را فراهم میکند: ظاهر فیزیکی، هوش و خلق و خو. تأثیرات محیطی که یک فرد در آن رشد میکند، چگونگی رشد او را تعیین میکند. بسیاری از مقالههای علمی بر اهمیت ریشههای موروثی در تعریف الگوهای شخصیتی تاکید کردهاند. بلندی یا کوتاهی قد، چاقی یا لاغری و سایر خصوصیات و صفاتی که از والدین و نسل قبل به فرزند انتقال مییابد، هر کدام به نحوی در شکل گیری شخصیت و رفتار کودک تاثیر گذارند.
بعضی از بیتوجهیهای مادر در دوران آبستنی باعث بروز بسیاری از مشکلات برای جنین میشود که بعد از تولد نیز همین مشکلات ادامه پیدا میکند و رشد کودک با اشکلاتی مواجه خواهد شد.
به طور کلی وضعیت جسمانی کودک، از زیبایی گرفته تا میزان سلامتی همگی بر روند رشد روانی و شکلگیری شخصیت او تاثیرگذارند. این که کودک چقدر با دیگر اعضای خانواده و دوستان تفاوت داشته باشد و یا با توجه به میزان توانمندی بدنی تا چه حد در بازیها و فعالیتهای مشترک با دوستانش موفق باشد؛ همه و همه در اعتماد به نفس و احساس خودکارآمدی او تاثیرگذارند.
معمولا کودکانی که دارای اندام متناسب میباشند معمولا دارای شخصیتی متعادل هستند و در مقابل کودکانی که دارای بعضی از نواقص بدنی و یا اندام مناسب نیستند غالبا رفتارهای نامناسبتری از خود نشان میدهند. والدین تاثیر بسزایی در معنادهی به شرایط بدنی کودک خود را دارند.
چگونگی رفتار و شخصیت کودک رابطه مستقیم با حفظ بهداشت و سلامت او دارد. کودکانی که دچار بیماری هستند از بسیاری از فعالیتهای جسمی حرکتی عاجز میباشند. در مقایسه کودکان بیمار با سایر کودکان همسال، که از سلامت بهداشت جسمی برخوردار هستند نوعی ضعف و وابستگی به دیگران را در خود احساس میکنند. این دسته از کودکان کمرو و منزوی بار میآیند و دائما گوشهگیر و درگیری ذهنی دارند.
اصول مهم در فرزندپروری را مطالعه نمایید.
پوشاک نیز در رشد و تکامل شخصیت کودک تاثیر گذار میباشد. کودکان همواره علاقه دارند نظر همسالان و دوستان خود را درباره نوع لباسی که میپوشند بدانند، تاثیر این مورد در دخترها بیشتر از پسرها میباشد. والدین کودک در تهیه و خرید لباس برای کودک خود باید میل و سلیقه کودک را مد نظر داشته باشد.
کودکان معمولا به رنگهای شاد علاقمند هستند و رنگ لباس بر حالت روحی و روانی آنها تاثیر بسزایی دارد. آنها معمولا رنگهای صورتی، زرد لیمویی، آبی روشن و سرخابی را بیشتر میپسندند و به جز نگاه کودکانه خود دلیلی دیگری برای انتخاب لباس ندارند. انتخاب رنگبندی لباس نیز در دختران و پسران متفاوت است.
گرایش رنگ لباس در دختران بیشتر به رنگهای شاد و صورتی میباشد و غالبا پسران به دنبال انتخاب رنگهای سبز و آبی تیره یا قهوهای هستند. نکته بسیار مهم این است که به هیچ عنوان برای انتخاب رنگ لباس، کودکان را محدود نکنید و روی رنگها برچسب دخترانه و پسرانه نزنید. کودک لباسی را میپسندد که حال روحی خوبی در آن داشته باشد. آنها خود را درگیر رنگهای دخترانه و پسرانه نمیکنند و تنها به دنبال احساس آرامش و لذت هستند.
اسمهایی که تلفظ آنها مشکل میباشد و یا نامهایی که مورد تمسخر کودکان دیگذ قرار میگیرد همچنین نامهایی که میان دختران و پسران یکسان میباشد، همگی تاثیر بدی بر رشد و شخصیت کودک میگذارد. موضوع دوست داشتن یا نداشتن نام خود میتواند نتایج بدی بر اعتماد به نفس کودکان و شادی و ناراحتی آنها در زندگی داشته باشد. اکثریت والدین ترجیح میدهند نام اشخاص مورد علاقهشان را برای کودکان خود انتخاب کنند.
انتخاب نام فرزندان مسئولیت بزرگی بر دوش والدین است، مبالغه کردن زیاد و انتخاب اسامی عجیب و غریب برای کودک، ریسک مسخره شدن در میان همسالان و آزار و اذیت در مدرسه را بالا میبرد و موجب افزایش خشم فرزند نسبت به خود خواهد شد. از سوی دیگر منعطف بودن زیادی، باعث میشود تا نامی معمولی و بی مسمی برای کودک برگزیده شود.
فاکتورهای زیادی در تعیین نام برای کودک وجود دارد که فرصتی برای آن در این مقاله نیست.
کودکانی که دارای هوش متوسط میباشند در سازگاری اجتماعی از سایر کودکان همسال خود که دارای هوش بالاتر و پایینتر از حد نرم هستند، موفقتر میباشند. کودکان با هوش بالاتر از حد نرم خود را میان همسالان بیگانه میبینند و نمیتوانند در فعالیتها و مشارکتهای جمعی نسبت به کودکان با هوش متوسط هماهنگ باشند. کودکان با بهره هوشی کمتر از نرم نیز به دلیل مشکلات خاص خود نیز در هماهنگ شدن با همسالان و فعالیتها و مشارکتهای گروهی مشکل دارند. این موارد موجب میشوند تا رشد شخصیت کودک با مشکلاتی همراه شود. والدین کودکان استثنایی میتوانند با جهت بهبود عملکرد کودک خود با مشاورین ما تماس حاصل نموده و از خدمات روانشناسان خبره ما بهرهمند گردند.
کودکانی که دوران طفولیت خود را به خوبی سپری نمودند و در خانوادهای آرام و به دور از جار و جنجال و سر و صدا رشد کردند در مقایسه با کودکانی که از داشتن چنین خانوادهای محروم بودند از سلامت روان بالاتر برخوردار هستند و رشد و تکامل شخصیتی بالاتری دارند.علت عمده بیماریهای روانی ناشی از تجارب و آگاهیهای ناخوشایند دوران کودکی است.(زیگموند فروید)
احساس حقارت رابطه مستقیم با آرزوهای کودک دارد. در صورتیکه کودک در راه رسیدن به امیال و آرزوهایش با شکست مواجه شود، سرخورده میگردد و احساس حقارت خواهد کرد. سطح آرزوها با امکانات و شرایط موجود و همچنین هنجارهای وابسته به آن نیز باید همخوانی داشته باشد. کودکی که آرزوها و امیالش با امکانات و شرایط برابر باشد، موفقیت بیشتری کسب مینماید و همچنین واقعبینتر میشود. میزان و سطح آرزوها و امیال کودک در رشد و تکامل شخصیتی وی تاثیر بسزایی خواهد داشت.
پدرها تاثیرات مستقیمی بر فرایند رشد شخصیت کودک خود دارند. اگر پدر ضعیفالنفس یا دیکتاتور منش و یا… باشد هر کدام به نوعی بر شخصیت فرزند تاثیرات مستقیم بجا میگذارند. حضور پدر در منزل و عدم دوری او نیز تاثیر بسزایی در شکل گیری شخصیت فرزند به ویژه فرزند پسر خواهد داشت. رشد و تکامل شخصیت و شادی کودک تحت تاثیر روشهای پدر و مادر در نگهداری از کودک و انضباط و شیوههای عادی زندگی آنان است.
نخستین معلم و مربی کودک، مادر است. تاثیر مادر در رشد شخصیت کودک در دو مرحله انجام میشود. ابتدا دوران جنینی(بارداری) و سپس دوران پس از تولد. شخصیت مادر مستقیما روی رفتار و شخصیت کودک اثرگذار است.
مادر به عنوان معمار تربیت فرزند شناخته میشود. کودک قبل از تولد مدت زیادی را در شکم مادر میگذارند، پس از آن نیز تا یادگیری مهارتهای مختلف همچنان به مادر وابسته است. به همین دلیل مادر نقش مهمی در تربیت و شکلگیری شخصیت کودک دارد. بسیاری از مهارتهای تربیت فرزند در ذات مادر نهادینه شده است. اگر تمام مادران وظیفه تربیتی خود را به درستی انجام دهند، جامعهای سالم به وجود آمده و برعکس در صورت غفلت از انجام درست وظایف جامعه به فساد و تباهی کشیده میشود.
والدینی که از نظر انجام وظایف تربیتی کودکان خود دارای تزلزل و عدم ثبات عاطفی هستند، نمیتوانند کودکانی متعادل به جامعه تحویل دهند. خانوادههایی که والدین درباره چگونگی تربیت کودک خود توافق ندارند و یا بر محیط خانواده، استبداد، اختلاف و بی اطلاعی از چگونگی تربیت درست حاکم است و نیازهای کودکان از راه درست و مطلوب ارضا نمیشود، کودکانی با شخصیت متعادل و سالم نخواهند داشت.
استحکام جامعه به استحکام و دوام خانواده وابسته است، یکی از کارکردهای مهم خانواده «جامعهپذیری» است. خانواده به عنوان نهادی اجتماعی، هسته نخستین پیوند اجتماعی انسان را بنیان مینهد و با تأمین مجموعهای از نیازهای انسانی، عهدهدار نقشها و کارکردهای ویژهای است. البته لازم است خود خانواده نیز از لحاظ محتوایی به خوبی شکل گرفته باشد، تا بتواند کارکردهای خود را بهروز کند، چرا که صرف در کنار هم بودن یک زن و مرد، نهاد خانواده را شکل نمیدهد.
وضع مالی و اجتماعی خانواده در چگونگی رشد و تکامل شخصیت کودک موثر است. بچههایی که از هر لحاظ از امکانات رفاهی، آموزشی، تعلیم و تربیت و امکانات زندگی و ارضای تمایلاتشان فراهم است با کودکان محروم از امکانات و ارضا خواستهها، از نظر رشد شخصیتی تفاوت زیادی دارند.
خانواده به عنوان يكی ازمهمترين عوامل موثر دررشد همه جانبه كودک است و تاثير خانواده بركودک درآغاز حيات وی كه از قدرت فراگيری و تربيت پذيری بالايی برخوردار است بيشتر بوده وامكان دارد اثرات آن در سراسر زندگی فرد باقی بماند.
ساختارغيرعادلانهی جامعه میتواند تاثيراتی در موفقيت و شكستهای افراد داشته باشد. توجيه اقتصادی و اجتماعی موفقيتها و شكستها امری لازم است ليكن به هيچ وجه كافي نيست. «موقعيت اجتماعی و اقتصادی خانواده به قدری مهم است كه ساختار آن اثری سه گانه برروی كودكان و نوجوان دارد. اثراين موقعيت محدود به ايجاد تفاوت درمهارتها ونگرشها چه در آغاز و چه در طول تحصيلات نمیشود، بلكه از راه تحصيلات عالی وامكانات اشتغالی كه به صورت هدفهای مطلوب در برابر دانش آموزان قرارمیگيرد قويا به دخالت میپردازد» (بورديووپاسرون، 1379، 13، 33).
مدارس تا حد زیادی به شخصیت فرزندان شما شکل میدهند. محیط مدرسه و قرار گرفتن در معرض آن به طور مستقیم بر آینده کودکان تأثیر میگذارد. کودکان یاد میگیرند که با گروههای مختلف دانشآموزان هماهنگ شوند، با آنها تعامل داشته باشند، در موقعیتهای مختلف ارتباط برقرار کنند و غیره.
علاوه بر این، محیط مدرسه فرصتهایی را برای کودکان فراهم میکند تا مهارتهای اجتماعی، مهارتهای حل مسئله و هوش هیجانی را توسعه دهند که همگی برای رشد ویژگیهای شخصیتی سالم ضروری هستند.
حس مکان، عاملی است که در شکلگیری هویت انسان تأثیر به سزایی دارد. بخش مهمی از هویت هر فرد در دوران کودکی و با توجه به تصویرهای ذهنی و خاطرات جمعی و مکانی وی پایهریزی میشود. به گونهای که زمینه ساز بسیاری از روحیات و ویژگیهای فردی و اجتماعی همچون کاهش اضطراب، دستیابی به عزت نفس و روحیه جمعی و تعاملی و غیره در افراد جامعه خواهد بود. بنابراین بررسی مفهوم حس مکان و عوامل شکل دهنده آن به ویژه در دوران کودکی، امری ضروری است.
والدین نقش مهمی در کمک به ایجاد تابآوری برای فرزندان خود دارند. تحقیقات فراوان در مورد تأثیرات محیطی بر شخصیت کودک، نشان میدهد که چه کسی هستند یا خواهند بود، از بدو تولد تعریف نشده است. این تجربیات آنها از رشد در محیطشان است که نقش مهمی در شکل دادن آنها به افراد انعطاف پذیر دارد. والدین نقش بسزایی در شکل دادن به این محیط دارند.
عوامل مهمی در تربیت فرزند اهمیت دارند که میتوانند در آینده کودک ما نقش به سزایی داشته باشند. یکی از این عوامل ارزشهای اخلاقی میباشد که به عنوان نقشه راه آینده همه ما به شمار میرود. ارزشهای اخلاقی نشان دهنده تمامی آن چیزهایی هستند که برای ما اهمیت داشته و به رشد و نمو فرد و جامعه تاثیر گذار میباشد.
بی شک یک زندگی خوب همراه با محبت، مهربانی، صداقت و سختکوشی بسیار لذت بخش است و تاثیر خوبی بر کودک شما خواهد داشت، اما نمیتواند تمام ارزشهای اخلاقی را به فرزندانمان منتقل کند. تربیت کودک با اعتقاد به ارزشها بسیار متفاوت با آموختن نظم و ترتیب و ادب است و از تصحیح رفتارهای بد و تشویق به اعمال مثبت نیز فراتر است. فرد باید قلبا به مواردی متقاعد شود تا تمایلات درونی به آن پیدا کند.
به بیان دیگر عادت به انجام کارهای صحیح پیدا کند، چه کسی او را در حال انجام آنها ببیند و چه نبیند بتدریج این فرد به انسانی تبدیل خواهد شد که با اختیار خود راستگویی را انتخاب میکند حتی اگر به ضررش باشد یا به خاطر آن تنبیه شود.
انسانی که علاوه بر نیازهای خود به احتیاجات دیگران نیز توجه دارد، به این ترتیب یاد میگیرد که در کنار دیگران زندگی کند و زندگی اجتماعی را بخوبی پیش ببرد. والدین در این راه میتوانند با ارتباط دادن ارزشها با مفاهیم معنوی این اراده را در کودک تقویت کنند. اما اگر مفاهیمی که مطرح میکنند در رفتار و اعمال روزمره قابل لمس نباشد تبدیل به پند و موعظه شده و تاثیری نخواهد داشت.
نویسنده کارشناس ارشد مشاوره و روانشناسی مرتضی شهبازی