اختلال وسواسی-جبری (OCD) یا اختلال وسواس فکری-عملی؛ اختلال وسواسی-جبری، اختلال روانی میباشد که فرد دچار افکار خاصی است که مدام آن را تجربه میکند (وسواس فکری Obsessions ) همچنین در وسواس عملی(Compulsions) فرد نیاز دارد آن اعمال خاص را تکرار نماید. این افکار خاص و تکرار آن باعث اختلال در عملکرد عمومی فرد میگردد و موجب پریشانی او میشود.
اختلال وسواسی-جبری(OCD) یکی از مشکلات رایج روان پزشکی است که شیوع آن بین ۱/۹ درصد و ۳/۲ درصد است. ســن شـروع آن اواخر دورهی نوجوانی یا اوایل ۲۰ سالگی است ولی گاهی در دورهی کودکی نیز مشاهده گردیده است. نرخ شیوع آن در مردان و زنان تقریبا برابر است و با سایر اختلالات اضطرابی افسردگی و اختلال خوردن همبودی دارد.
افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری، افکار مستمر و ناراحت کنندهای دارند (وسواس) و از مناسک یا عادات تکراری برای کنترل اضطرابی که این افکار ایجاد میکنند، استفاده کنند (اجبار). در اغلب موارد در نهایت این اجبارها هستند که فرد را کنترل میکنند.
بیشترین و شایعترین افکار وسواسی-جبری در، افکار آلودگی و یا نجس شدن افکار خشونت و صدمه زدن به افراد مورد علاقه، افکار جنسی ممنوعه یا اشتغال ذهنی با افکاری است که با باورهای مذهبی فرد مغایرت دارد. شایعترین عادات، تکراری شستشو و وارسی هستند. پس از آن شمارش نیاز به سوال کردن و عاداتهای قرینهای و جمع کردن اشیاء شیوع بیشتری دارند.
تعدادی از افراد نیز چندین عادت تکراری را با هم دارند. در اغلب موارد افکار وسواسی و عادات تکراری با هم وجود دارند و تنها تعداد کمی از بیماران فقط وسواس ذهنی را گزارش میدهند.
در هر حال همهی مبتلایان به اختلال وسواس فکری-عملی نشانههای درونی ترس، یعنی افکار، تصورات یا تکانههای ترسناک را نشان میدهند. این نشانههای درونی ترس ممکن است بر اثر تماس با علائم یا نشانههای بیرونی مثل اشیا آلوده یا راندن ماشین بکار انداخته شوند و یا اینکه بدون هر گونه حادثهی آشکاری بروز نمایند.
سیر بیماری متفاوت است علائم ممکن است در طول زمان نوسان داشته و گاهی بهتر و گاه بدتر شود. در برخی بیماران اختلال وسواس جبری، با گذشت زمان علائم بهتر میشود و در برخی شدت بیشتری میگیرد. در هر حال این اختلال غالبا مزمن است و در عملکرد فرد و انجام کارها و وظایف و مسئولیتهای روزمره تداخل ایجاد میکند. اختلال وسواسی- جبری معمولا به درمان خوب پاسخ میدهد و ترکیب دارو و روان درمانی در کاهش علائم اثربخش است.
همه افراد گاهی افکاری دارند که ممکن است احساس ناخوشایندی در آنها ایجاد کند و یا ممکن است یک سری اعمال تکراری مثل دو بار وارسی خاموش کردن اجاق گاز و یا از پریز درآوردن اتو را قبل از ترک خانه داشته باشند. اما چیزی که افراد عادی را از مبتلایان به این اختلال جدا میکند این است که این افکار موجب اضطراب شدید در آنها نمیشود و یا اعمال تکراری را بارها و بارها انجام نمیدهند. این امر باعث میشود که آنها تشویش و رنج زیادی را تجربه نکرده و عملکرد معمول خود را داشته باشند.
اما در افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری استمرار این افکار، اضطرابی که ایجاد میکند و دفعات انجام اعمال تکراری بقدری زیاد است که علاوه بر اینکه موجب رنج زیادی برای فرد میشود در عملکرد او نیز تداخل ایجاد میکند و مانع از آن میشود که بتواند در حوزههای شخصی کاری و تحصیلی و یا اجتماعی کارکرد قابل قبولی داشته باشد.
اختلال وسواسی اجباری OCD، وضعیتی است که مراجع یا دارای وسواس ذهنی است یا وسواس عملی و یا هر دو این موارد را نشان می دهد.
وسواس ذهنی؛ افکار، تکانه ها یا تصاویری است که موجب اضطراب میشود و وسواس عملی، رفتارهای تکرار شونده یا دستورات ذهنی است که مراجع احساس میکند مجبور است برای کاهش اضطراب خود و یا اجتناب از موقعیتهای ترسآور آنها را انجام دهد.
وسواسهای بارز شامل ترس از نجس شدن یا آلوده شدن توسط میکروبها یا مسمومیت، ترس از آسیب وارد کردن به خود یا دیگران و ترس از انجام کارهای غیر قابل قبول است. اغلب اوقات ترسهای وسواسی مغایر با سیستم ارزشی فرد هستند به عنوان مثال مادری که شدیدا فرزند خود را دوست دارد از این میترسد که او را از بین ببرد.
به صورت عادات تکراری هستند ممکن است یک رفتار آشکار باشد نظیر بررسی کردن مکرر اینکه آیا اجاق گاز خاموش است یا نه. و یا رفتار ذهنی نظیر شمارش یا تکرار آهستهی یک جمله وسواسهای عملی بارز شامل: شستشو و پاکیزه کردن افراطی، وارسی کردن، اطمینان، خواستن، انبار کردن اشیاء و اصرار بر نظم و ترتیب میباشد.
برخی از آنها فقط از وسواس ذهنی رنج میبرند؛ با این وجود، بررسی دقیق روشن میکند که اگرچه آنها عادات تکراری آشکاری را نشان نمیدهند ولی برای خنثی کردن افکار مربوط به وسواس ذهنی خود رفتارهای ذهنی پنهانی را انجام میدهند. افراد مبتلا به OCD میدانند وسواسهای ذهنی و عملیشان اغراق آمیز و غیر واقعی است با این وجود احساس میکنند قادر به متوقف کردن افکار وسواسی خود نبوده و به منظور کنترل اضطراب و ناراحتی خود به سمت رفتارهای وسواسی کشانده میشوند.
این اختلال غالبا ناتوان کننده است چون فرد مبتلا، احساس میکند مجبور است عادات تکراری را چند ساعت انجام دهد. این موضوع در انجام وظایف و مسوولیتها نظیر تحصیل، کار یا وظایف خانوادگی تداخل ایجاد میکند.
تحقیقات متعدد به نقش عوامل ژنتیک و زیستی در بوجود آمدن اختلال وسواس جبری OCD اشاره کردهاند. برای مثال علائم این اختلال در بستگان درجه اول افراد مبتلا، بیشتر مشاهده میشود. البته اغلب اوقات بجای اختلال کامل، ویژگیهای وسواس ذهنی و عملی مشاهده میشود. علاوه براین برخی مشکلات زیستی مانند ناهنجاریهای رشدی تاریخچهی ضربه به سر، صرع، التهاب مغز، مننژیت در افراد مبتلا بیشتر مشاهده گردیده است. این مسأله میتواند حاکی از نقش احتمالی تروماهای اولیه باشد. علاوه بر این، علایم ظریف عصب شناختی نیز در این افراد گزارش گردیده است.
شایعترین اختلالی که با OCD همراه است، افسردگی است. علاوه براین سایر اختلالهای اضطرابی و بویژه اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال پانیک نیز رایج است. برخی از اوقات نیز اختلالهای خوردن مشاهده میگردد. سوءمصرف مواد نیــز اغلب وجود دارد. رایجترین اختلالهای شخصیت همبود، اختلال اجتنابی وابسته و نمایشی است.
اختلال شخصیت وسواسی-عملی در کمتر از ۲۵ درصد از افراد مبتلا به OCD وجود دارد. در افرادی که اختلالهای شخصیت همبود نیز وجود دارد، نتایج درمانی ضعیفتر بوده و ممکن است درمان طولانیتری را نیاز داشته باشند.
وقتی علاوه بر OCD، افسردگی اساسی نیز وجود دارد، فرد باید قبل از شرکت در دورهی درمانی وسواس، برای افسردگی تحت درمان قرار بگیرد. به عبارت دیگر در صورت همبودی OCD و افسردگی شدید قبل از دریافت درمانهای شناختی برای رفعOCD باید با تدابیر دیگری مثل دارو درمانی، مقداری از شدت افسردگی کم شود تا آمادگی لازم برای شرکت در درمانهای شناختی فراهم شود.
برای درمان اختلال وسواس جبری دو دسته درمان دارویی و روان درمانی وجود دارد. شایعترین داروی مورد استفاده در OCD کلومیپرامین است. این دارو یک ضد افسردگی سه حلقه ای است که سروتونین را هدف قرار میدهد. همچنین SSRI ها نیز مانند فلوکستین فلووکسامین و سرترالین در درمان این اختلال موثر هستند. با این وجود اثر بخشی آنها به اندازه کلومی پیرامین نیست.
از میان روان درمانیها، درمان شناختی رفتاری بویژه رفتار درمانی، درمان موثری برای این اختلال وسواس جبری محسوب میشود. طول مدت این درمان معمولا ۲۰ جلسه است اگرچه افرادی که علایم شدیدتری دارند به درمان طولانیتری نیاز دارند. سازگاری شغلی و اجتماعی خوب، افکار وسواسی بدون تشریفات عملی، رویداد آشکار ساز و ماهیت دورهای علائم، با پیش آگهی خوب همراه است. همچنین پیش آگهی حالتهای وسواسی که به صورت جزئی از بیماری افسردگی بروز میکند خوب است چرا که معمولا با بهبودی افسردگی، حالتهای وسواسی نیز از بین میرود .
راهنمای درمان توصیفی در این بخش مبتنی بر یکی از موثرترین تکنیکهای درمان OCD یعنی مواجهه و پیشگیری از پاسخ است.
مطالعات متعدد نشان مشخص کرده که مواجهه در اکثر علائم اختلال وسواس فکری عملی، بهبودی بوجود میآورد. به طور کلی ۷۰-۵۰ درصد علائم اختلال وسواس با روش مواجهه بهبود مییابد. علاوه براین، در این راهنما از بازسازی شناختی نیز به منظور کمک به فرد در ایجاد انگیزه تقویت پیروی از درمان و ترغیب مراجع به بکارگیری مطالبی که طی مواجهه سازی آموخته، استفاده میشود.
بستهی درمانی معمول OCD معمولا 20 جلسه است. با وجودی که برای مراجعانی که دارای علایم خفیف تا متوسطی هستند، اغلب ۲۰ جلسه کافی است ولی، در مراجعانی که علایم شدیدتری دارند درمان طولانی مدتتری لازم خواهد بود. با توجه به اینکه این راهنما یک مداخله مختصر است بدیهی است که باید به مهمترین مشکلات بالینی مراجع بپردازد.
البته با توجه به پیچیدگیهای اختلال وسواس باید انتظار داشته باشید که بخش قابل ملاحظهای از بیماران نیاز به جلسات اضافی داشته باشند. این مداخله شامل ۴ جلسه است و اکثر جلسات ۴۵ دقیقه ای است به غیر از جلسه مواجهه که ۹۰ دقیقه طول میکشد.
برگرفته از درمان مختصر اختلال وسواسی-جبري
تدوین: حسین ناصري
ویراستار: دکتر فهیمه فتحعلی لواسانی
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
بازنویسی: کارشناس ارشد مشاوره و روانشناسی مرتضی شهبازی