هر چه در مورد پدیده سالمندی باید بدانید؛ طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، وقتی شخصی به سن 60 سالگی میرسد، وارد سن سالمندی شده و سالمند خوانده میشود. حسب این تعریف وقتی افراد پس از گذراندن دوران جوانی و میانسالی و گذر از اتفاقات و حوادث به این سن میرسند، آغاز سن سالمندی میباشد. بر اساس تقسیمبندی جامعه شناسان، سن سالمندی به سه گروه سنی سالمند جوان 60 تا 74 سال، سالمند میانسال 75 تا 90 سال و سالمند پیر 90 به بالا تقسیم بندی میگردد.
سالمندی، به دورانی از زندگی انسانها گفته میشود که توان جسمی و قدرت بدنی از انسان گرفته میشود. هر چقدر سن بالاتر رود تحلیل قوای جسمانی بیشتر میگردد. همچنین با ورود به دوران سالمندی به طور طبیعی ظرفیت روانی انسان نیز کاهش مییابد. فرد در معرض انواع بیماریهای جسمی و روانی قرار میگیرد.
به همین جهت در ارتباط و یا پرستاری از سالمندان، باید دقت نظر بیشتری داشته باشیم. به طوری که در تعامل با سالمندان به گونهای رفتار نکنیم که احساس کنند بار اضافهای بر دوش فرزندان هستند و هیچ اهمیتی برای آنها ندارند. نباید احساس پوچی و عدم کفایت در آنها ایجاد شود. شایسته است رفتار و تعامل با سالمندان طوری باشد که احساس کنند هنوز محور اصلی خانواده هستند و برای خانواده از ارزش بالایی برخوردارند.
در دین اسلام توصیههای زیادی در رابطه با استفاده از تجربه و مهارتهای سالمندان شده است. فرزندان میتوانند از تجربیات والدین نهایت استفاده را ببرند. استفاده از تجربیات سالمندان در سلامت روانی آنها نیز تاثیر گذار است. اگر در خانواده به جایگاه سالمند احترام گذاشته شود، در حفظ سلامت جسمانی و روانی سالمند تاثیر گذار است.
مراقبت و پرستاری از والدین در جامعه امروزی با توجه به شرایط اقتصادی و اشتغال فرزندان بسیار سخت و دشوار شده است. در گذشته زندگی خانوادهها بصورت گسترده بود و فرزندان پس از ازدواج در خانه پدری و یا نزدیک به والدین زندگی میکردند. در خانواده گسترده با توجه به تعداد زیاد فرزندان و حضور آنها در بطن خانواده، نقش مراقبت از والدین در درون خانواده و بدون دشواری بود.
تغییرات جسمانی و روانی که پس از ورود به سن سالمندی به وجود میآید تعاریف مختلفی دارد که در ادامه مطلب به آن میپردازیم.
آیا سن فقط یک عدد است؟
هر فردی که پس از گذراندن دوران جوانی و میانسالی وارد سن 60 سالگی شده و در اصطلاح رایج به آن سن تقویمی میگویند. در این تعریف سازمان بهداشت جهانی سن سالمندی را به سه گروه تقسیم بندی کرده است.
پس از ورود به سن سالمندی تغییراتی در جسم بوجود میآید که موجب کاهش توان جسمانی میشود. در این مورد میتوان به پیر چشمی(کاهش بینایی)، مشکل در شنوایی، مشکلات حرکتی مانند آرتروز پا و گردن، دیسک کمر، فشار خون، توقف عادت ماهیانه در خانمها و موارد دیگر شود. این فرآیند به تدریج شروع شده و کمکم پیشرفت میکند.
در مورد سن روانشناختی آنچه را که سالمند در مورد سن خود احساس میکند در تعیین سن موثر است. هر آنچه از وضعیت جسمانی و توانایی خود آگاهی داریم و بر اساس آن هدف گذاری میکنیم. امید و آرزوهایی که برای تحقق هدف در ما به وجود میآید، وضعیت سن روانشناختی بوده و درکی که از سن خودمان داریم را نشان میدهد.
تمام موجودات در فرایند زیست شناختی قرار میگیرند و از بدو تولد، سن سالمندی شروع میشود. با گذر زمان و تغییراتی که در بدن انسان بوجود میآید. همچنین شیوه زندگی هر فرد با توجه به شرایط زیستی و موقیعتی که فرد در آن زندگی میکند، متفاوت از دیگران میباشد. به همین دلیل سالمندی یک امر نسبی میباشد.
بطور مثال فردی 90 ساله که در طول زندگی ورزش کرده و از رژیم غذایی مناسب استفاده نموده و از قرار گرفتن در شرایط استرسی و روانی پرهیز نموده است. نسبت به سالمند 60 سالهای که مدام با چالشهای روانی سر و کار داشته و دخانیات و مواد مخدر مصرف کرده، از سلامت بیشتری برخوردار بوده و سالمتر میباشد.
موقعیت اجتماعی و نقشهایی که افراد مسن در هر جامعه دارند با جوامع دیگر تفاوت دارد. با این وجود بیماریهای مزمن در تمام جوامع وجود دارد. فرآیند سالمندی زمانی آغاز میشود که فرد در فعالیتهای روزمره، با مشکل مواجه شود. و همچنین مانند گذشته فرد از قدرت و توان کافی برای فعالیت جسمانی برخوردار نباشد. ضمن اینکه ضعف در بقیه اعضای فیزیولوژیک بدن مشاهده شود.
مفهوم سالمندی از چه زمانی آغاز میشود؟ افراد پس از رسیدن به سن سالمندی، دچار ضعف عضلات بدن، بیماریهای مزمن، مشکلات گوارشی، مشکلات مغز و حافظه و همچنین مشکلات روانی میشوند. در این حالت، سالمند اراده و اعتماد به نفس خود را از دست داده و احساس پوچی میکند. سالمند احساس میکند که دیگر کارایی لازم را ندارد و سربار جامعه و فرزندان است. در این حالت پیری روانی شروع میشود.
پیری بیشتر به صورت مجموعهای از تغییراتی که در افراد با گذشت زمان اتفاق میافتد توصیف میشود.(استنهوپ ولنگاس)
پدیده سالمندی به صورت طبیعی و غیرطبیعی مشخص میگردد. تغییراتی که در ساختمان آناتومیک بدن و اعمال فیزیولوژیکی آن به مرور زمان رخ میدهد. وقتی در طول فرآیند سالمندی، بیماری عارض نشود، سالمندی طبیعی نامیده میشود. هنگامی که سالمند در گذر زمان با بیماریهای مختلف روبرو بوده و بر اثر این بیماریها ضعف، ناتوانی و فرسودگی در اندامها ایجاد شود، سالمندی مرضی نامیده میشود.
مرحله اول پیری بر اثر ضعف جسمانی به وجود میآید. این تغییرات ناشی از افزایش سن که در طول سالها در بدن ایجاد شده،پدید میآید. این تغییرات توان طبیعی بدن و علائم واکنشی کاهش محسوسی داشته و منجر به شرایط ناپایدار جسمی و تعادلی در سالمند میگردد. به تدریج تغییرات فیزیولوژیکی در اندامهای دیگر فرد نیز مشاهده میشود.
سوء تغذیه و کمبود ویتامین در سالمندان نیز به ضعف جسمانی میافزاید.
مرحله دوم تغییرات ناشی از رشد و ارتقای شخصیت سالمند میباشد. تغییراتی که طی فرآیند ناشی از رشد و ارتقای شخصیت به وجود میآید، پیری روانی نامیده میشود. این تغییرات شامل تغییرات عاطفی-رفتاری میباشد.
در مرحله آخر جایگاه اجتماعی سالمند تغییر میکند. جایگاه اجتماعی فردی که در طول سالها به واسطه توان و قدرت بدنی و ذهنی، به دلیل کهولت سن دیگر توان اداره کردن آن را ندارد. در این شرایط سالمند دچار افسردگی میشوند.
اگر بخواهیم مفهوم جامع و کامل در مورد سالمندی ارائه دهیم، باید تمام شرایط و فرآیندهایی سالمندی را را از زاویههای مختلف مورد توجه و بررسی قرار دهیم. به طور کلی اگر بخواهیم مفهومی از سالمندی در ذهن ایجاد نموده و تعریف کاملی از آن در دست داشته باشیم بایستی این پدیده را از جنبههای گوناگون مورد توجه قرار دهیم.
فرآیندهای جسمی، زیستی و روانی که در طول سالها فرد تجربه میکند، باعث میشود افرادی در سنین سالمندی جوانتر و همچنین پیرتر به نظر برسند. افراد در شرایط سلامت جسمی و روانی متفاوتی نسبت به هم قرار دارند و این شرایط زیستی و روانی میباشند که شاخصهای سالمندان در سنین پیری هستند.
در این مقاله سعی نمودیم مفهومی از سالمندی و انواع آن را ارائه نماییم. با مطالعه این مقاله میتوانیم درک درستی از سالمندان و جایگاه آنان بدست آوریم.
دز مقالات بعدی به بررسی انواع مشکلاتی که در سن سالمندی بوجود میآید میپردازیم.
کارشناس ارشد مشاوره و روانشناسی
مرتضی شهبازی
1 دیدگاه
واقعا عالی 👌
به قول ﻳﮏ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺍﺳﺘﺮﺍﻟﻴﺎﻳﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 5 ﺳﺎﻝ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﺶ در خانه هاى سالمندان، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺣﺴﺮﺗﻬﺎﻱ ﺁﺩﻣﻬﺎﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ 5 ﺣﺴﺮﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻴﻦ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺑﻮﺩﻩ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
🍀 ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺣﺴﺮﺕ: ﮐﺎﺵ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺤﺒﺖ ﻣﻰ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ.
🍀ﺣﺴﺮﺕ ﺩﻭﻡ: ﮐﺎﺵ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﻲ ﮐﺮﺩﻡ.
🍀ﺣﺴﺮﺕ ﺳﻮﻡ: ﮐﺎﺵ ﺷﺠﺎﻋﺘﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﮕﻢ.
🍀ﺣﺴﺮﺕ ﭼﻬﺎﺭﻡ: ﮐﺎﺵ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎﻳﻢ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻣﻲ ﮐﺮﺩﻡ.
🍀ﺣﺴﺮﺕ ﭘﻨﺠﻢ: ﮐﺎﺵ ﺷﺎﺩﺗﺮ ﻣﻲ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺑﻴﺸﺘﺮﻯ ﻣﻰ ﺧﻨﺪﻳﺪﻡ.