سالخوردگي نماد آخرين گونه بودن آدمي در این دنیاست. آخرين برهه حضور انساني در عرصه نمايش بودن خود میباشد. سالمند روايتگر دورهاي از رفت و آمدهاست. گذر ايام است بر ذهنی كه سالهای گذشتهاش او را متفاوت مي كند و داشتهها و ديدههاي اندوختهاش محترمش است.
همان محبت دستان گرم پدر و همان آغوش امن مادر است.
حضورش همان مايه شعف است و سپيدي بودنش همان اميد ماندن و گذراندن؛ حرفهايش همان نگفتههاي دوست داشتني محتاج بودن! و حال…
اين آدمي است، خود در برههاي ديگر از بودن، نه در انتها و نه در ابتدا، كه در نسيان و فراموشي بعد خويش و خويشان! حال اين آدمي است و هجوم همه بايدها و نبايدها و اصول و ضوابط و رعايت كردنيها و مصلحتها و غرق در ميانه بيتوجهي به خوبيها و خوبترها و خوبها!
مهمترین خطری که سالمند را تهدید میکند در انزوا قرار دادن او از سوی اطرافیان است. در این حالت شخص امکان ارتباط صمیمی و نزدیک با دیگران را از دست میدهد. تنهایی، موجب میگردد فرد سالمند به تدریج دچار مشکلات روانی شود و حتی ترس از پیری در او نمایان میگردد. لذا درک احساسات و انتظارات سالمندان از اطرافیان و تصحیح ارتباط افراد خانواده با آنها در فرآیند بهداشت روانی بسیار مهم است. سالمندان به اندازهای که دیگران به آنها به عنوان پیر و از کار افتاده نگاه میکنند خود را ضعیف و ناتوان احساس نمیکند.
چنان که در یک خانواده گرم و مهربان اغلب سالمندان بسیار راحت، آرام، مقاوم و با نشاط روزگار میگذرانند در نتیجه این افراد حوصله نگهداری نوهها را با همه این شیطنتهایشان دارند. سالمندان به دلیل بازنشستگی و دوری از فرزندان، نیاز به ارتباط و توجه عاطفی بیشتری را در خود احساس میکنند که این نیاز باید مورد توجه قرار گیرد و ارضا شود.
برنامه ریزی صحیح و استفاده از وجود سالمندان و تجربیات آنها، تنهایی آنان را برطرف میکند. برنامه ریزی صحیح برای سالمندان احساس پوچ بودن را در آنها از بین میبرد. منبعی مفید و ارزشمند از معلومات و تجربیات را در اختیار جوانان نسل بعد قرار میدهد. زن یا مردی که خود را زمانی صاحب قدرت و نفوذ میدانست به یک باره خود را تنها و بدون قدرت مییابد و این ناراحتی گاهی به حوادثی نامناسب میانجامد و موجب ناراحتی روانی سالمندان میگردد. این فرآیندها در کنار هم باعث میشود اغلب سالمندان احساسات مشترک را تجربه کنند.
ابتدا احساس اندوه به خاطر عدم توجه فرزندان و اطرافیان که عمری برای رفاه آنان تلاش کردند.
دوم احساس تنهایی به علت طرد شدن
سوم احساس یاس و ناامیدی
چهارم احساس اضطراب و نگرانی
پنجم احساس بیهوده بودن
ششم احساس سربار بودن
بدون تردید کمیت و کیفیت این احساسات در سالمندان، متناسب با شرایط خانوادگی، اجتماعی و ویژگیهای فردی سالمند متفاوت است. این احساسات بر کیفیت زندگی و سلامت سالمندان تاثیر قابل ملاحظهای دارد.
از آنجایی که سلامت دارای جنبههای مختلفی است، برای تعیین و تعریف اختلالات روانی لازم است به همه ابعاد آن توجه کرد؛ به نظر میرسد بسیاری از سالمندان هنوز در نیافتهاند که افکار منفی، کلیه تجاربی را که به کمک کوشش خلاق و سازنده در طول ایام زندگی کسب کردهاند به نابودی میکشاند. افکار منفی و کج خلقی تضعیف کننده مغز و تندرستی است.(اسماعیلی شیرازی،۱۳۸۷) هر چه افراد سالخورده از پندارهای قالبی پیری طرفداری کنند، کمتر میتوانند با تغییرات مرتبط با سن به صورت سازگارانه مقابله کنند.(ریف،۱۹۹۱)
در ضمن پندار قالبی سالخورده عاجز و ضعیف، دیگران را ترغیب میکند تا با افراد سالخورده به صورت متواضعانه و مرحمت آمیز رفتار کنند. این نوع رفتار به هنگام پیری موجب یاس و ناامیدی در سالمند میشود. اگر سالخوردگان به جنبه روشن زندگی فکر کنند، در صورت وجود مشکلات جسمانی به جای ناامیدی، به تلاش خود ادامه میدهند. در نتیجه بر عواملی که سلامتی آنها را تهدید میکنند جیره شده و این خود به خوشبینی بیشتر و تداوم رفتارهای تقویت کننده سلامتی، کمک میکند.
در فرهنگهایی که سالخوردگان را محترم میشمارند، کنار آمدن با پیری بسیار آسان تر است. ظاهر پیر، منبع غرور و افتخار است و از موفقیت در یک عمر زندگی پر ثمر خبر میدهد و برای مقام سالخوردگان اغلب جشن میگیرند. ارزش نهادن فرهنگی برای سن پیری، باعث میشود که افراد سالخورده از اواخر بزرگسالی، تغییرات جسمانی پیش رو استقبال کنند. (سید محمدی، ۱۳۸۵، ص۳۰۷) همچنین میتوان با پرستاری از سالمند در منزل به جایگاه سالمند ارزش نهاد. برای گرفتن پرستار سالمند در منزل با موسسات مهتبر دارای مجوز تماس بگیرید.
کارشناس ارشد مشاوره شهبازی
m.shahbazi