شیوع اختلالهای روانی در سالمندان؛ روند افزایشی دارد، هر چند این اختلال یک بحران جدی به نظر میرسد.
سالمندی بههنجار با اختلالهای روانی و شناختی مشخص نمیگردد. هدفهای مهمی در زندگی هر فرد وجود دارد. همانطور که سن افراد افزایش مییابد این هدفها هم باقی میمانند و موجب فعالیتهای ذهنی، اجتماعی و حرکتی میشوند. پیامدهای استرسزا با افزایش سن زیاد میشود، اما افسردگی و داغدیدگی طولانی مدت، لزوما بخشی از سالمندی نیست. همچنین انتظار میرود ناتوانی به عنوان پیامد اختلالات روانی، به یک مشکل سلامت روان جدی در سنین سالمندی تبدیل گردد.
گاهی بعضی از سالمندان، اختلالات روانی شدید و دائمی را تجربه میکنند. این اختلالات در سالمندان به طور گستردهای متفاوت میباشد. همچنین گاهی بر اثر یک فقدان، اختلالات روانی تا پایان عمر به طول میانجامد که با درمانهای بالینی به همراه خواهد بود. برای پیشگیری از بیماریهای مزمن و معلولیت طولانی مدت نیاز است تا علائم شروع بیماری تشخیص و درمان گردد. اگر چه اکثر مردم اختلالات بالینی جزئی، که در سالمندان به وجود میآید را نشانه سالمندی میپندارند و به آن بیتوجهی نشان میدهند. در نتیجه این بیتوجهی، بیماری و یا اختلالات جدی برای سالمندان ایجاد میکند.
پژوهشهای مختلف نشان داده، وقتی اختلالهای روانی در سالمندان تشخیص و درمان نشوند، به جز عوارض روانشناختی که در سالمند ایجاد میشود، افزایش ناتوانیهای جسمانی، مرگ زودرس و کاهش کیفیت زندگی سالمندان به همراه خواهد داشت. همچنین پیامدهای ناشی از عدم تشخیص و درمان، هزینههای زیاد درمانی بر سالمندان و خانواده آنها ایجاد میکند. آموزش و آگاهی دادن به افراد در شرف سالمندی، میتوانند مفید واقع شود. زیرا انتخاب راهکارهای درست در زمان مناسب میتواند، سلامتی عاطفی و شادابی را در دوران سالمندی به ارمغان بیاورد. بیماریها و مشکلات روانی که در سالمندان شایع میباشد، قابل بررسی هستند و با اقدام به موقع از پیامدهای جدی آن جلوگیری میشود.
اختلالات خلقی در افراد بالای ۵۵ سال و بزرگتر ۴/۴ درصد گزارش شده است. میزان افسردگی اساسی 8/3 درصد، افسردگی یک قطبی 7/3 درصد، دیس تایمیها 6/1 درصد و دوقطبی نوع 2، 1/0 درصد میباشد.(گلفریز، 1998)
افسردگی در سالمندان، در گروه مسائل سلامت روان بررسی میگردد. افراد در سنین سالمندی با اختلالها و سختیهایی مواجه میشوند و غالبا دچار غم و اندوه و دلشکستگیهای مختلف میگردند. این احساسات ممکن است با کاهش انرژی، تمرکز، مشکلات خواب، کاهش اشتها و وزن همراه باشد. اما نظامهای اعتقادی در دوره سالمندی ممکن است، مانعی برای اقرار به این موضوع شود. و حتی ممکن است غم و اندوه را کلا انکار نمایند و یا به سختی آن را بروز دهند.
اغلب تفاوتهایی بین جوانان و سالمندان وجود دارد، در سالمندان افسردگی بیشتر پشت علائم جسمانی پنهان میشود. سالمندان به دلیل تغییرات ساختاری و بیوشیمیایی مغز مستعد افسردگی هستند که میتوانند آسیب پذیری آنها را به افسردگی افزایش دهد. همچنین به دلیل عوامل خطرساز افسردگی مانند: عزاداری تنهایی، اختلال جسمانی و رفتن به خانههای سالمندان موجب افزایش در بروز افسردگی شود. توضیحات زیگمون فروید در مورد افسردگی را هم میتوانید بخوانید.
شروع افسردگی در ابتدای سالمندی (در مورد سالمندی بعنوان یک پدیده بیشتر بدانید)، اغلب منشا افسردگیهای شدید گذشته میباشد. افسردگی که در اواخر عمر به وجود میآید، میتواند خیلی نافذتر از افسردگی در اوایل عمر باشد. بنابراین مراقبت و پرستاری از سالمندان در این برهه مهم است.
همچنین افسردگی شایعترین اختلال روانپزشکی در میان سالمندان است. در نتایج به دست آمده از یک پژوهش علمی، علائم افسردگی در ۲۷ درصد از سالمندان اتفاق میافتد ولی اختلال افسردگی اساسی در حدود یک درصد شایع میباشد. وقتی سالمندان بستری و یا بیمار میشوند، شیوع افسردگی اساسی از ۵ درصد تا ۴۳ درصد تغییر میکند.
همچنین باید توجه داشت که بسیاری از وضعیتهای پزشکی، بعضی از داروها و سوء مصرف مواد مخدر هم میتواند، علائم افسردگی را ایجاد نماید. بیماریهایی که در پزشکی با افسردگی مرتبط هستند شامل اختلالات قلبی عروقی، بیماریهای سیستم عصبی مرکزی و اختلالات وابسته به تولید پادتنهای مضر میباشند.
استرسورهای روانشناختی و فشارهای اقتصادی طولانی مدت، میتوانند علائم افسردگی را در سالمندان به وجود آورند. دمانس، آلزایمر و پارکینسون گاهی با شروع افسردگی ارتباط دارند. گاهی افسردگی در سالمندان تشخیص و درمان داده نمیشود و اغلب این بیماری با دمانس اشتباه تشخیص داده میشود در این حالت سالمند از علائم افسردگی و ناتوانی عملکردی بیش از اندازه رنج برده و نتیجه آن از دست دادن استقلال، تباهی روانی اجتماعی و بستری شدن در بیمارستان میباشد.
افسردگی به تنهایی میتواند عامل خطرساز در شکلگیری و تشدید بیماریها باشد. ضمنا افسردگی میزان نارسایی خون به قلب را افزایش میدهد و موجب مرگ میشود. افسردگی آثار منفی بر ویژگیهایی چون پشتکار، خوشبینی، توانمندی و انگیزش دارد و مقابله دقیق با این ویژگیها، مستلزم استفاده از توانبخشی روان شناختی است.(کمپ، کوریگات وژیل)
دلگیری و غم و اندوه که در زندگی ما گاهی اتفاق میافتد و سریع برطرف میگردد طبیعی است. اما گاهی اوقات از دست دادن عزیزان، بیماریهای مختلف و گاه بدون علت خاص باعث ایجاد افسردگی شدید میشود. در بیماران افسرده تولید برخی واسطههای شیمیایی کاهش مییابد که با مصرف ضد افسردگیها، سطح این مواد در مغز به حالت عادی برمیگردد.
برخی از داروهای رایج در این گروه شامل: ضد افسردگیهای سه حلقهای TCAs: داسولپین(Dosulepin)، آموکساپین(Amoxapine)، لوفپرامین(Lofe pramine) و …
این بیماری کاهش پیشرونده کارکرد مغز میباشد و شدت آن به حدی است که فعالیتهای عادی و شغل و اجتماعی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. علت آن ممکن است از؛ کاهش گردش خون مغز و بیماری مالتیل اسکروز باشد. مهمترین علت این بیماری، آلزایمر است. داروهای رایج در این گروه ریواستیگمین(Rivastigmine) و دانپزیل(Donepezil) میباشد. کشف داروی جدید درمان بیماری آلزایمر؛ Leqembi
عوامل خطرساز شناخته شده دمانس شامل: سن، سابقه خانوادگی و جنس مونث است. خصوصیات بارز دمانس شامل: تغییر در عملکردهای شناختی، حافظه، زبان و دیداری فضایی میباشد. اما آشفتگیهای رفتاری نیز شایع بوده و شامل سراسیمگی، بیقراری، سردرگمی، خشم، خصومت، فریاد زدن، مهار گسیختگی اجتماعی و جنسی، تکانشگری، مشکلات خواب و هذیان است.
تقریباً در ۷۵ درصد بیماران دمانسی، هذیان و توهم در جریان بیماری پدیدار میشود. حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد تمام بیمارانی که علائم دمانس را دارند، مبتلا به انواع قابل درمان آن هستند.
شایع ترین نوع دمانس آلزایمر میباشد که شیوع آن در زنان بالاتر از مردان است. برآورد میشود که 8 تا 15 درصد افراد بالای 65 سال اختلال آلزایمر دارند. اختلال آلزایمر و دیگر سندرومهای دمانس زیان بارترین اختلالات دوران سالمندی میباشند. اگر چه دشوار است که دمانس زودرس را از سالمندی بهنجار افتراق دهیم. میزان شیوع اختلال آلزایمر خیلی متفاوت است.
بر اساس تحقیقات انجام شده میزان شیوع دمانس هر ۵ سال دو برابر میشود. میزان شیوع آلزایمر در میان زنان بالاتر است ولی این تفاوتها ممکن است بازتاب عمر مقایسه با مردان باشد و پژوهشهای مرتبط با اختلال آلزایمر تفاوت قابل توجهی را در میان دانشجویان در بین مردان و زنان نشان نداده است.
نویسنده: کارشناس مددکاری اجتماعی
مرتضی شهبازی