اختلالات روانی شخصیتی؛ یعنی عدم توانایی روانشناختی فرد در مقابله واقعبینانه و موثر با سختیهای معمول زندگی، کسانی که اختلال روانی دارند هنجارهای اجتماعی را نقض میکنند؛
زیرا رفتار آنان میتواند از افسردگی غیرمنطقی تا خوش خیالیها، خیالات باطل، و نارساییهای تفکر و بیان را در بر بگیرد. رفتار این نوع مردم ممکن است غیرقابل پیشبینی، غیر قابل درک و یا حتی در تضاد با دیگران به نظر آید.
اختلالات روانی به چهار طبقه تقسیم میشوند: روان نژندی، روان پریشی، اختلالات روانی عضوی و اختلالات شخصیتی.
ناراحتیهای خفیف روانی
با یکی دیگر از اختلالات روانی شخصیتی آشنا شوید. روان نژندی، اختلال روانی است که فرد مبتلا معمولاً مضطرب، ناخشنود و ناراضی از خود و دیگران است. مدام نسبت به وجود و اعمال خود، احساس حقارت و گناه میکند.
روان نژندی ممکن است بداند که رفتارش غیرعادی و نابهنجار است ولی قادر به تغییر آن نیست. رفتار روان نژندان غیر طبیعی است. طوری که از رفتار خود رنج میبرند و رفتار آنها برای دیگران و جامعه نیز خوشایند نیست.
شخصیت این افراد درهم است اما توهم و هذیان ندارند و ارتباط آنان کاملا با واقعیت قطع نشده است.
اکثر آنها عاداتی مانند: خشم سرکوب شده، احتیاج زیاد به محبت دیگران و جلب توجه آنها، احساس حقارت و گناه، اضطراب و ترس دارد. این علائم نشانه ناسازگاری فرد با جامعه است.
شایعترین اختلالات روانی خلقی در سالمندان را از اینجا بخوانید.
عادات عصبی، اضطراب، وسواس
۱)برخورد با هنجار
۲)اقدام به ناهنجاری که با آشوب هیجانی همراه است.
۳)کج رفتاری که در نهایت منجر به برخورد با قانون میگردد.
انواع اصلی روان نژندی عبارتند از:
نوراستنی، اضطراب، وسواس، فوبی(ترس و مرضی)و هیستری
اختلالات روانپریشی و رواننژندی
از دیگر اختلالات روانی شخصیتی، روانپریشی نوعی اختلال روانی است که باعث از دست دادن ارتباط با واقعیت میشود. افراد روانپریش از اختلالات روانی خود بیخبر هستند.
در عالم خیال دنیایی باب دل خود میسازند که در آن قادر مطلق خودشان هستند. کنشهای روانشناختی اینگونه بیماران به شدت آشفته است.
آنها دچار هذیان و توهم بوده و از اختلال در تکلم و تفکر رنج میبرند و رفتارهایشان بسیار عجیب و غریب و غیر طبیعی به نظر میرسد.
اسکیزوفرنی(جنون جوانی) و مانیک – دپرسیو(جنون شیدایی-افسردگی) از جمله این گونه بیماریها است.
در اینجا یکی دیگر از اختلالات روانی شخصیتی را معرفی میکنیم. اسکیزوفرنی بیماری خاصی است که به صورت دوگانگی شخصیت و قطع ارتباط با دنیای اطراف و گریز از واقعیت و در خود فرو رفتن تظاهر میکند. دنیای اسکیزوفرنی دنیای خیالی و اسطورهای است.
ادراکات و دریافتهای هوشی سالم هستند ولی از لحاظ روانی در مرحله بدوی و ماقبل منطقی به سر میبرند. معمولاً این بیماری با زوال عقلی شدید یا جنون همراه است و چون در دوره نوجوانی یا در آغاز بزرگسالی ظاهر میشود، به آن جنون جوانی میگویند.
بیماری اسکیزوفرنی در اختلالات روانی
بیماری اسکیزوفرنی انواع شدید و خفیف دارد. در انواع خفیف آن مبتلایان دارای استعداد و زمینه قبلی هستند.
بر اثر آلام و ناراحتیهای زندگی و برای تسکین دردها و عدم قبول مسئولیت به دنیای رویاها و تصورات پناه میبرند و ارتباط خود را با دنیای خارج قطع میکنند. روسپیگری، ولگردی، تکدیگری و گاه دزدی بر اثر نیاز در میان آنها دیده میشود.
در انواع شدید آن بیماری ممکن است به انواع جرایم جنسی، ایراد ضرب و جرح، قتل و گاه کشتارهای دستهجمعی دست بزند.
اختلالات روانی-عضوی در نتیجه ناهنجاریها و آسیبهای مغزی پدید میآیند و اساس ارگانیکی دارند. از مهمترین آنها میتوان دمانس، آلزایمر و صرع را نام برد.
دمانس: به زوال شدید عقد به علت بیماری، دمانس میگویند. در واقع، دمانس اضمحلال پیشرونده بافت مغز است که به اختلال حافظه، قضاوت ضعیف و جهتیابی غلط منجر میگردد.
اگر قبل از ۶۵ سالگی رخ دهد، (دمانس پیش پیری) و اگر بعد از ۶۵ سالگی رخ دهد، (دمانس پیری) میگویند.
کژ رفتاری در بیماری اختلالات روانی-عضوی
۱)اختلال در قوه قضاوت بیمار منجر به تکانههای منحرفانه میگردد.
۲)وقتی توانایی فرد برای ارزیابی و رعایت مقررات و رفع نیازهای اجتماعی دچار اختلال میگردد.
۳ )تحریکپذیری بیمار منجر به حملات خشم و عصبانیت میشود.
۴)اضطراب، بدبینی و عدم اطمینان به دیگران، منجر به اشتباه در قضاوت نادرست از اعمال دیگران شده و زمینه رفتارهای خشونت آمیز فراهم میآورد.
آلزایمر بیماری تباه کننده دوران پیری است که طی آن کارکرد ذهنی رو به وخامت میگذارد. نشانههای مقدماتی آن فقدان ابتکار، فراموشکاری شدید، ناتوانی حافظه، و اختلالهای فضایی است.
این اختلال به تدریج باعث وخامت شدید در نیروی عضلانی و کارکردهای اساسی نگهداری خود میشود که به مرگ میانجامد.
عوامل مختلفی باعث بروز بیماری میشود. این بیماری بهتدریج آغاز شده و معمولاً سه مرحله متوالی را پشت سر میگذارد. فراموشیهای سبک، از دست دادن حافظه، دگردیسی شخصیت و آشفتگی ذهنی همراه با توهمات یا هذیان
بیماران آلزایمری
با گذشت زمان،دستگاه عصبی بیماران آلزایمری رو به وخامت بیشتری میگذارد. در بسیاری از بیماران خواب به شدت آشفته میشود، سرگردانی روی میدهد و رعایت بهداشت و نظافت مشکل آفرین میگردد. همچنین ممکن است نتوانند ادرار و مدفوع خود را نگه دارند.
رفتارهای غیر قابل کنترل دیگر مثل: جیغ کشیدن، پرخاشگری و خودداری از خوردن یا نوشیدن نیز در آنها وجود دارد.
صرع ناهنجاری عصبی است که بر اثر اختلال مزمن و مکرر در فعالیت الکتریکی طبیعی مغز پیش میآید. این اختلالات ناشی از نوسانات ناگهانی انرژی الکتریکی است که بدون اختیار شخص رخ میدهد. در حالت صرع، بیهوشی بر فرد مستولی میشود و باعث بروز تغییر موقت و کوتاه در حرکات جسمی و احساسات میگردد.
بیماری صرع در سالمندان
صرع کوچک، صرع بزرگ و صرع پسیکو موتور(صرع موضعی)دیده میشود که اکثراً با حمله و غش، اختلال در حافظه و اختلالات جسمی همراه است، حالات تهاجمی و پرخاشگری را در خلق و خلق و خوی بیمار پدید میآورد.
در نوع پسیکو موتور، بیمار در حالت بیخودی مرتکب ضرب و جرح، قتل، دزدی، هتک ناموس و جرایم جنسی میشود؛ بدون آنکه پس از بازیافتن حالت طبیعی خاطرهای را به یاد بیاورند.
گاه ممکن است در اثر اختلال در حافظه بیمار انواع جرایم وحشتناک را مرتکب شود. از خانه خود فرار کرده و در طول فرار نیز دست به انواع جرایم بزند.
پریشانی و ناراحتی در اختلالات شخصیت
افرادی که بیهوده تقلب میکنند و دروغ میگویند، همواره به مقاصد دیگران شک دارند، به هر گونه عمل تحریک آمیز، به صورت انفعالی پاسخ میدهند.
این گونه افراد را به سختی میتوان روانپریش نامید؛ زیرا آنان تسلط. خوبی بر واقعیت دارند. این افراد تحت سلطه ترسهای ناموجه ، مشکلات جنسی، اعتیادها و موارد مشابه نیستند، با این حال رفتارهای آنان برای مشاهده گران غیرعادی و نابهنجار است.
به نظر میرسد که رفتارهای آنها ناشی از اختلال شخصیت است، بهطوری که عملکرد آنها را در بسیاری از زمینهها مختل کرده است. روشهای مخصوص آنها در فکر کردن درباره خود و محیط شان انعطاف ناپذیر و خاستگاه ناسازگاری اجتماعی و شغلی است.
به علاوه رفتارهای آنها میتواند منشاء پریشانی برای آنها و دیگران در نظر گرفته شود. اختلالهای این افراد اختلالهای شخصیت نام میگیرد.
اختلال شخصیت پارانوئید
در علم روانشناسی پارانوئیدی نوعی اختلال شخصیت است که فرد بیمار، اعمال دیگران را نسبت به خود تحقیرآمیز یا تهدیدآمیز تلقی میکند.
به دیگران اعتماد ندارد و روابط اجتماعیاش در اثر همین بیاعتمادی مختل میشود. اما به رغم این بیاعتمادی، نسبت به همکاران و رئیس اداره، این توان را دارد که شغل خود را حفظ کند.
به افراد پارانوئیدی، شخصیت جور و ستم نیز میگویند؛ زیرا آنها به زن و بچه و زیردستان خود زور میگویند. خود بزرگ بین هستند و خیال میکنند که دیگران برای از بین بردن آنها توطئه میچینند. بدبینی، هذیان گویی و سوءظن شدید داشتن از اختلالات رفتاری آنان است .
بیشتر چنین افرادی، دارای پدر و مادری هستند که یکی از آنان دارای رفتاری سلطهگر و تحکم آمیز و دیگری بردبار، فروتن، بیاراده و تکانشی است. این امر موارد الگوگیری فرزندان میشود و نوعی ترد شدگی را در آنان پدید میآورد.
اختلال شخصیت نمایشی
افراد مبتلا به شخصیت نمایشی، خواهان جلب توجه دیگران نسبت به خود هستند. مبتکر، نمایشگر، سرزنده و اغوا گر هستند و در برابر رویدادهای بیاهمیت و بیمعنی زود برانگیخته میشوند.
مهمترین ویژگی مبتلایان به این اختلال، تمایل به جلب توجه است و برای این انجام کار، دست به کارهای غیر عادی میزنند از جمله: پوشیدن لباسهای عجیب، آرایشهای نابهنجار و زننده.
عواطف این افراد به صورت شدید، نمایشی و اغراق آمیز ابراز میشود، اما از عمق برخوردار نیست. آنان شیفته مدهای جدید و تغییرات پی در پی هستند، بدون آنکه واقعا نیازی به این تغییرات داشته باشند.
این مورد در مردان و زنان مشاهده میشود. مردان نیز با ظاهر ورزشکارانه و دکمههای باز پیراهن و گردنبند، دستبند و انگشتر از فلزات گرانبها و رنگهای تند لباس، جلب نظر میکنند و زنان مبتلا حالتهای اغواگرانه و فریبنده را ناخودآگاه به نمایش میگذارند.
با افراد دارای شخصیت نمایشی رفتار کنید
اقدام به خودکشیهای نمایشی و حملات غش و ضعف در برابر ناکامیها برای رسیدن به خواستهها در زنان و مردان هیستریونیک فراوان است است. هدف این افراد از خودکشی ایجاد احساس گناه در اطرافیان است و نه قصد مرگ.
مبتلایان به این اختلال شخصیت در معرض اعتیاد به مواد مخدر و الکل و رفتارهای نابهنجار جنسی و درگیری با قانون قرار دارند.
برای درمان این نوع بیماران برخی از روانشناسان، روان درمانی و برخی پژوهشگران”شناخت درمانی” را توصیه میکنند. به این مفهوم که فرد بیاموزد و اندیشه کند، نه اینکه به صورت ناگهانی و مهار نشدنی رفتار کند.
درمان دارویی نیز برای رفع نشانههای ویژه میتواند به کار رود.
مبتلایان به این اختلال احساس خود بزرگ بینی دارند. معمولاً افراد جاه طلبی هستند و آرزوی شهرت و مکنت دارند ولی تحمل انتقاد را ندارند. این اختلال نیز در زیرمجموعه اختلالات روانی شخصیتی قرار میگیرد.
افراد خودشیفته خود را بدون جهت بزرگ میپندارند و نسبت به ارزیابی دیگران از خود بسیار حساس هستند. اگر کسی از آنها انتقاد کند یا خرده بگیرد احساس خشم بشر و تحقیر میکنند.
مایل هستند در همه
جا به عنوان فرد استثنایی مورد توجه و پذیرش قرار گیرند، در حالی که هیچ محبتی به دیگران ندارند و آنان را به عنوان وسیله برای رسیدن به هدف خود مورد استفاده قرار میدهند.
افراد خودشیفته به کسی دل نمیبندند، اما شیفته صفات ظاهری دیگران میشوند. مثلاً دنبال همسری زیبا، ثروتمند و متشخص میگردند.
از دیگر اختلالات روانی شخصیتی، بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بین اغتشاش سبک شخصیت روان نژندی و بیماری وخیم روان پریشی که فرد را تا سرحد جنون پیش میبرد، قرار دارند.
این حالت نوعی شخصیت را مشخص میکند که حاوی عدم ثباتی سهگانه است: عدم ثبات خلقی، عدم ثبات در روابط بین شخصی و عدم ثبات در تصویری که فرد از خود دارد.
اختلال شخصیت مرزی
آدمی است انگیزشی که به راحتی میتواند وارد عمل پرخاشگرانه، سرقت، عمل جنسی و خود زنی شود.
این گونه شخصیت از نظر عاطفی بیثبات و نارس است و قادر است دچار خشمهای مهار نشدنی و کاملاً غیر ارادی شود.
انگیزههای ضرر زدن به خود مثل: هرزگی جنسی، قمار، پرخوری سوء مصرف دارو و دزدی از فروشگاهها از ویژگی آنان است.
بیمار برای غلبه به آن به الکل و مصرف داروهای غیرمجاز یا رفتارهای انحرافی چون دزدی و خشونت روی میآورد. گاهی انحراف جنسی بیمارگونه و تجاوز جنسی در این بیماران نیز مشاهده میشود.
در موقع خشونت شبیه جامعه ستیزان به نظر میرسند، ولی بر خلاف آنان در این بیماران ضرر و آسیب زدن به خود شایعتر است
بیمار دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی
یکی دیگر از اختلالات روانی شخصیتی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا جامعه ستیز، نوعی به هم ریختگی ارتباط میان فرد و جامعه است و به رفتار نابهنجاری گفته میشود که در جامعه مورد پسند نیست؛
ولی معمولا نزد عامل ناپسند و زیان بخش شمرده نمیشود، شخص جامعه ستیز به هنجارهای اجتماعی بی اعتنا و بی تفاوت است و با دروغگویی و دزدی حقوق دیگران را پایمال هوی و هوسّهای خود میسازد.
فرد جامعه ستیز در سازگاری اجتماعی ناتوان است، ترمزهای اخلاقی ندارد و هنجارهای اجتماعی را کمتر رعایت میکند. گاه دست به کارهایی میزند که اساس نظام اجتماعی را متزلزل میکند و ارزشهای اخلاقی را به پایینترین حد خود تنزل میدهد.
جامعه ستیزان بدون احساس کوچکترین پشیمانی مرتکب جرم و جنایت میشوند.
عدم توانایی در حفظ شغل مداوم و ثابت؛
عدم توانایی در انجام وظایف خانوادگی؛
تحرک پذیری و پرخاشگری و نزاع؛
عدم ایفای تعهدات مالی؛
دروغگویی و اغوای دیگران؛
بی پروایی در رانندگی و در حال مستی؛
قبول نداشتن هنجارهای اجتماعی؛
نویسنده مشاور و رواندرمانگر مرتضی شهبازی.