زمانی عقل رو به زوال میرود که؛ توانایی ذهنی به هوش سیال وابستهتر باشد. هر چه تواناییهای ذهنی سالمندان به هوش متبلور وابسته باشند، کارکرد ذهن طولانیتر میشود. در نتیجه کاهش هوش سیال در سالمندی، هر چیزی که سالمند میتواند با کمک حمایتهای فرهنگی انجام دهد، محدود و کمتر میشود. ولی هوش متبلور، مقدار کمی کاهش پیدا میکند. با رسیدن به سن سالمندی تخریبی که بر هوش وارد میشود، بیشتر از بهبودی آن است.
از مشکلات یادآوری در سنین سالمندی، نارسایی حافظه میباشد. سالمندان نمیتوانند رویدادهای تجربه شده را از تجسم شده جدا نمایند. این مشکل به دلیل عدم پردازش آنها از محرک و زمینه آن به وجود میآید. تفاوتهای سنی در حافظه پنهان کمتر از حافظه آشکار میباشد. حافظه تداعی در سالمندان برای موضوعات سخت، کند و ضعیف پاسخ میدهد. سالمندان برای موضوعاتی که پیچیدگی ندارند و ساده میباشند، هیچ مشکلی نداشته و حافظه و عملکرد آنها مانند سنین جوانی میباشد. حافظه ضمنی سالمندان نیز از آسیب کمتری برخوردار میباشد.
تجربههایی که سالمندان براحتی به یاد میآورند، مربوط به دوران نوجوانی و ابتدای بزرگسالی میباشد و تجربه میانسالی خود را کمتر به یاد دارند. ضمنا حافظه آینده سالمندان که مربوط به برنامهریزی در آینده میباشد هم کاهش محسوسی دارد .
بعنوان یک پرستار سالمند یا حتی هر شخصی و هر هویتی، هنگامی که با سالمند صحبت میکنید، طیارتباط موثر شما بعنوان پرستار برای درک کلام و پردازش آن، باید وقت کافی جهت پردازش کلام را به سالمند بدهید. سعی کنید با او شمرده و به آرامی صحبت نمایید.
صحبت کردن با عجله و تند موجب عدم پردازش کلام توسط سالمند شده و درک صحیحی از مطلب شما ندارد. موضوعی که موجب میشود سالمندان بیشتر در صحبتهای خود به اصل موضوع بپردازند ناشی از بازیابی کلمات از حافظه بلند مدت و اینکه چه موضوعی را بگوید و چگونه بیان نماید، میباشد. به همین دلیل کلمات و جملههای تکراری و مقطع در گفتار آنها مشاهده میشود.
فرایند حل مسئله یکی از مهارتهای شناختی در افراد میباشد. در سالمندان به غیر از تباه شدن مغز، تغییرات انطباقی نیز بوجود میآید. تا زمانی که سالمند مسئله را تحت کنترل خود و مهم تلقی نماید، برای حل مسئله فعال میباشد. ضمنا سالمندان در ارتباط با همسران خود بیشتر از جوانان در حل مسئله همکاری دارند.
از نظر برخی پژوهشگران عبارت خردمندی از کاردانی و معنای زندگی گرفته شده است. خردمندی به تمام آگاهی از شرایط انسان چه در مسائل شخصی و یا مسائل اجتماعی و ملی نیاز دارد. در بین قبیلهها و روستاها و جوامع آنها مهمترین جایگاه اجتماعی مربوط به سالمندان میباشد.
در کشورهای صنعتی نیز مدیریت شرکتهای بزرگ، رهبران مذهبی، اعضا دادگاه عالی به عهده سالمندان است. حسب دیدگاه تکاملی برنامه ژنتیکی گونه ما سلامتی، برازندگی و استقامت را به جوانان داده و فرهنگ، این امتیاز جوانی در نیروی بدنی را با بینش سالمندی مهار میکند. این شیوه تعادل و وابستگی متقابل بین نسلها را تضمین مینماید.
در بررسیهای انجام شده، تغییرات ناشی از مرگ در زنان سالمند، در سنین ۸۰ تا ۱۰۰ سال بیشتر از سنین ۶۰ و ۷۰ سال بوده است. سالمندان خانم احساس روشنی درباره زندگی دارند و استعداد معنوی تازه و مثبتی برای جستجو، پیدا کردهاند.
در واقع به یک ثبات نسبی میرسند و این ثبات خود مستلزم این است که، به تلاش جهت رضایت بخشتر کردن زندگی برای فرزندان و دیگران پس از مرگ خود ادامه دهند. در واقع سالمند از دستاوردهای خود احساس کامل بودن میکند. پیامد منفی که میتواند در این مرحله به وجود آید مرحله ناامیدی میباشد و در صورتی رخ میدهد که سالمندان احساس کنند در تصمیمات گذشته خود اشتباه زیادی داشتهاند و منجر به آسیب برای فرزندان شده است. از این رو به سختی میتوانند مرگ را بپذیرند و دچار اندوه و ناامیدی میشوند.
خودآگاهی که سالمندان در طول عمر بدست آوردند به خودپنداره امن و پیچیده تر از سنین قبل منجر میشود. اغلب سالمندان خودپنداری منسجمی را با وجود ضعفهای جسمانی و شناختی و تجدید نظرها در اهداف حفظ میکنند.
سالمندان برای اعتقادات مذهبی خود ارزش زیادی قائل هستند. با توجه به تفاوتهای فرهنگی که وجود دارد ولی معنویت و ایمان را در اواخر عمر به سطح بالاتری میرسانند و از اعتقادات تجویز شده به سمت رویکردی فکورانه پیش میروند. سالمندان از نظام عقیدتی خود آگاه و باخبر هستند. همچنین پرداختن به فعالیتهای مذهبی در سنین سالخوردگی در طبقه پایین جامعه خیلی بیشتر از طبقات بالای جامعه میباشد.
فراست هیجانی سالمندان به آنها کمک میکند تا برداشتها را از جنبههای عینی موقعیت متمایز کنند. در نتیجه راهبرد آنها این است که قبل از تصمیمگیری درباره یک عمل اطمینان یابند که احساسات خود را کاملا درک کردند. آنها میتوانند با استفاده از تکنیکهای برخورد با هیجان، با موقعیتهای سخت روبرو شوند.
در سالمندی رضایت زناشویی به اوج میرسد. دلیل رضایت از زندگی زناشویی، عدم وجود استرسهای قبلی مانند: بزرگ کردن فرزندان و برقراری تعادل بین کار و خانواده است. سالمندان در سن بازنشستگی فرصت بیشتری برای در کنار یکدیگر بودن را دارند. درک و تنظیم هیجانی بیشتر به روابط زوج سالمند کمک میکند. در سالمندان نیز طلاق وجود دارد، علیالخصوص نسل جدید سالمندان مسئله طلاق را راحت تر قبول میکنند. معمولاً مردان سالخورده به فقدان تمایلات و فعالیتهای مشترک زنان و فاصله عاطفی و امتناع آنها اشاره میکنند.
سالمندان پس از طلاق احساس شکست و ناامیدی دارند. سالمندانی که به مدت طولانی با همسر خود زندگی کردهاند پس از جدا شدن احساس گناه میکنند و دچار افسردگی میشوند. ازدواج مجدد در بین کسانی که طلاق گرفتهاند بیشتر از افرادی است که همسر خود را به دلیل مرگ از دست دادهاند. زنان سالخورده به علت شرایط مالی ناگوار انگیزه بیشتری برای ازدواج مجدد دارند. همچنین برخی از سالمندان فقط در صورتی که رابطه جدیدی را آغاز کنند، زندگی زناشویی قبلی خود را ترک میکنند.
در سالمندی رابطه با برادر و خواهر و همچنین خواهرزاده و برادرزادهها توسط سالمندان حفظ میشود. به ویژه برای سالمندانی که هرگز ازدواج نکردهاند، منبع حمایت ارتباطی و عاطفی خوبی میباشد. در زنان سالخورده پذیرش مهمترین جنبه رابطه دوستی است، روابط دوستی سالمندان به جامعه بزرگتر پیوند میخورد. سالمندانی که تماس دوستانه خود را حفظ میکنند از سلامت روحی و روانی بیشتری برخوردار هستند. بعضی از سالمندان غالبا در همسایگی کسانی زندگی میکنند که از نظر سنی به آنها نزدیک تر هستند. آنها از راههای متفاوتی مانند شبکههای اجتماعی اعضای خانواده و دوستان خود را حفظ میکنند و هنگامیکه رابطهها از بین برود برای آنها جایگزین پیدا میکنند.
مرور زندگی سالمندان (آلبوم زندگی)
به موضوعات مختلفی پیرامون ویژگی سالمندان پرداختیم، اغلب سالمندان برای این که به انسجام برسند از ناامیدی پرهیز میکنند. آنها خاطرات خود را مرور میکنند تا بتوانند واقعیت زندگی و مرگ را بپذیرند. تجدید خاطرات گاهی باعث خودآگاهی و عزت نفس در سالمندان میشود. سالمندانی که ناامید هستند، با فکر کردن به تجربههای اشتباه و دردناک خود در گذشته، هیجان منفی خود را همچنان حفظ میکنند. تعدادی از سالمندان از مرور خاطرات برای حفظ روابط گذشته و بعضی هم به پردازش و تجربههای قبل مراجعه میکنند.
نویسنده کارشناس ارشد مشاوره و روانشناسی مرتضی شهبازی